فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

به مجله سرگرمی ایرانیان خوش آمدید . لطفا از همه مطالب دیدن فرمائید

مادر و پدر دوستم از مکه اومده بودن ، دوستم هم جوگیر میشه کار کنه. بعد از رفتن مهمونای غریبه میره تو آشپزخونه می بینه چند تا بطری آب هست ، در راستای مرتب سازی آشپزخونه آبِ بطری هارو خالی می کنه و همه رو میزاره یه گوشه که بده با آشغالا ببرن بیرون...


بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

بقیعه پست
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 20:7 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |

 

یه بنده خدایی بود که این داستانو اینطوری تعریف میکرد که میگفت:...

دوستم مژگان با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!


بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

بقیعه پست
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 20:5 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |

خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید.

 

 



بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

بقیعه پست
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 20:4 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |

یک روز مامور اداره پست مشغول مرتب کردن نامه ها بود که نامه ای دید که با خط ظریف و بدی نوشته بود نامه ای به خدا!!
او نامه را پیش بقیه همکارانش برد و انها گفتن نامه را بازکنیم اگر کمکی از دستمون بر بیاد براش انجام بدیم .


بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

بقیعه پست
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 20:2 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |

چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خوندن به تفریح رفته بودن و هیچ آمادگی برای امتحان نداشتن.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای رو سوار کردن .


بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

بقیعه پست
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 20:0 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |

چند روز پیش یه اس ام اس برام اومد با این مضمون :
ما امشب شام میایم خونه شما
( ستاد ایجاد رعب و وحشت در دوستان )


بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

بقیعه پست
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 19:59 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 19:58 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |

یادش بخیر ما که بچه بودیم ، یه دستمال کهنه ای ، لنگ ماشینی چیزی پیدا میکردن میذاشتن لای پامون بقچه میکردن تا یه هفته بعد بازش کنن الان پوشک زدن واسه بچه با خروجی هوا از هردو طرف ، 8 لایه محافظ ، ویتامینه ، همراه با عصاره مالت ، 12 ایربگ ،گیربکس اتوماتیک ,لامپ های زنون , کروز کنترل ، سنسور عقب ، تهویه مطبوع ، سیستم سرمایشی و گرمایشی هوشمند ، با ال سی دی و خلاصه فول آپشن دیگه ! از ال سی دی هم توشو نشون میده دیگه لازم نیست را به را بازش کنن ...


بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 19:57 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |

وقتی یه دست گل کوچیک تو خیابون نزدن!

تا حالا با توپ دولایه که لایش گشاد باشه بازی کردن ببینن از راگبی سخت تره ؟

تا حالا از این توپ دولایه سفتا خورده تو رونشون حس کنن قطع شده پاشون ؟

تا حالا توپشون رو شوتیدن زیر ماشین گیر کنه بگه فیسسسس بعد همه بچه ها فحششون بدن ؟


بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

بقیعه پست
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 19:56 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |

چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه :(( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)).


بخش: داستان طنز و ... ، ،
برچسب‌ها:

بقیعه پست
تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 19:55 | نویسنده ایرانیان فانی : MΛĤDI |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.